سیر تحولات شعر عربی
(درعصرهاي جاهلي-اسلامي واموي)
مقدمه:
بي شك زبان عربي يكي اززبانهاي زنده دنياست واشعارعربي يكي ازمظاهرزيباي اين زبان است اما تاريخ ادبيات عرب به دوره هاي مختلف تقسيم مي شود در اين مقاله برانيم كه تطورات شعر عرب وشعراي ان رادردوره هاي نخستين يعني جاهلي-اسلامي واموي بررسي نماييم
تطورات شعر عربي در عصرهاي جاهلي ، اسلامي و اموي
محمد جعفر ورزي
واژه ي ادب [1] : واژه ي ادب از كلماتي است كه معني آن همراه با تحول زندگي قوم عرب و انتقال آن از بدويت به مدنيت تغيير يافته و پي در پي معاني نزديك به هم پيدا كرده تا اين معني را كه امروز متبادر به ذهن مي شود به خود گرفته كه عبارت است از سخن رسا كه به نيت تأثير در عواطف خواننده يا شنونده به شعر يا نثر انشا شود .
اما اگر در عصر جاهلي راجع به كلمه ي ادب جستجو كنيم آن را در زبان شاعران نمي يابيم ، بلكه به كلمه ي « آدب » به معني كسي كه مردم را به طعام فرا مي خواند بر مي خوريم ، مانند شعر طرفه بن العبد
نحن في المشتاه ندعو الجفلي لا تري الآدب فينا ينتقر
جهات تفوق و تكامل زبان عرب [2] :
1– مهاجرت حضرت ابراهيم با زن و فرزند خود به سوي وادي غير ذي زرع مكه
2– مهاجرت قحطانيان كه عربهاي جنوبي بودند به سوي شمال
3– اسواق حجاز و تأثير در ادب عرب
4– تفوق قريش بواسطه ظهور پيغمبر بزرگ اسلام و نزول قرآن به زبان عربي
قرآن كريم نيز در سوره ي يوسف به زبان عربي اهميت داده است [3]
شايد زماني كه كلام ساخته شده شعر نيز بوجود آمده باشد ، زيرا احساس از فطرت انسان سرچشمه مي گيرد و با خلقت انسان همراه او بوده و شعر بيان احساس در قالب كلام است . پس مي توان گفت كه از زماني كه كلام بوجود آمده شعر نيز بوجود آمده است .
اصل شعر براي بيان احساسات بوده و هر چه گذشته هدفهاي ديگري نيز به آن وارد شده است كه از جمله مي توان تكسب يا استفاده هاي سياسي را ذكر نمود . در شعر عرب نيز مانند ديگر زبان ها ، اهداف گوناگوني وجود داشته است .
منشأ و زمان آغاز شعر عرب براي ما معلوم نيست . قديمي ترين قطعه هايي كه به دست ما رسيده است مربوط به جنگ بسوس يا كمي قبل از آن است [4]. ولي مطمئناً قبل از آن نيز اشعاري وجود داشته كه از بين رفته است .
شعر عرب را از نظر زمان به 7 عصر تقسيم كرده اند :
1- عصر جاهلي 2 - عصر اسلامي 3 - عصر اموي 4 - عصر عباسي 5 - عصر اندلس 6 - عصر انحطاط 7 - عصر نهضت
در اين مقاله به بررسي تطورات شعر و معرفي شاعران بزرگ در سه دوره ي جاهلي ، اسلامي و اموي مي پردازيم .
دوره ي جاهلي
دوره ي جاهلي كه مربوط به زمان قبل از اسلام است ، دوره ايست كه در آن زندگي اعراب بسيار ساده و ابتدايي و خالي از فرهنگ و تمدنها بوده است و شاعران نيز براي سرودن شعر موضوعاتي جز چيزهاي ساده ي اطراف خود چيزي نداشتند . اشعار آنها بيشتر در مورد وصف بيابان ، شتر ، اسب ، زن ، شراب و افتخار به قبيله ي خود و مسايل اخلاقي بوده است .
باديه مثل مدرسه اي بود كه شاعران جاهلي در آن پرورش مي يافتند . آنها معتقد بودند كه هر شاعري را شيطاني است كه شعرش را به او القاء مي كند .
همچنين براي هر شاعري يك راوي بود كه مانند شاگرد در كنار معلمش زندگي مي كرد و سبك او را پيروي مي كرد و شعرش را منتشر مي ساخت .
شعر جاهلي وحدت تأليف نداشت . شعر جاهلي با ايستادن در اطلال و آثارخانه محبوب و ذكر خاطره هاي گذشته و بيان حوادث راه در كنار ناقه اش و پايان ناگهاني همراه مي باشد . عاطفه شاعر جاهلي بسيط بوده است و دامنه خيال او چندان وسيع نيست .
شعر جاهلي ما را از اوضاع اجتماعي ، سياسي ، تاريخي و اقتصادي آن دوران آگاه مي كند . همچنين يكي از منابع مهم تاريخي براي آگاهي از اوضاع قبل از اسلام است و عنوان « ديوان العرب » شايسته ي آنهاست .
اغراض شعر جاهلي
1 – وصف : آنچه شاعر حس مي كند از زمين و آسمان و موجودات ديگر كه بيشتر پديده هاي محيط خود اوست . مانند : منازل ، مسافرت ، بيابان پيمايي و صحرا نشيني . اما وصف در شعر ، غرض مستقلي نيست ، بلكه آن را ابزاري براي رسيدن به هدف اصلي خود مي داند كه بتواند عواطف و احساسات مخاطب را تحريك كند .
2 – مدح : ثناي قبيله و پهلوانان ميدان كارزار و يا فردي كه در حق شاعر نيكي كرده است از موضوعات مدح در شعر جاهلي مي باشد . مدح از ابواب مستقل شعر بوده و موضوع آن تفاخر به ارزشهاي حاكم بر زمان جاهلي است .
3 – رثاء : از مقاصد اصلي شعر است و ماده ي آن همان صفات و خيال پسنديده ي آن زمان مي باشد . شاعران در اين غرض از عاطفه اي حزين و دردناك پس از مرگ و اظهار نا آرامي و تحير درباره ي حقيقت هستي برخوردارند .
4 – هجاء : سلاح برّنده شاعر جاهلي است و گاه به منافره يعني حكم به برتري فردي يا قبيله اي كشانده مي شد . شاعر جاهلي در هجاء به عيوب جسماني و اخلاقي نظر دارد .
5 – فخر : موضوعات فخر در شعر جاهلي ، شجاعت ، كرم ، بخشش ، جوانمردي و كمك به مستمندان مي باشد . البته افتخار به اصل و نسب ، شرب خمر و اعمال غير اخلاقي از تاريكيهاي شعر جاهلي نيز محسوب مي شود .
6 – غزل : اساس شعر جاهلي تغزل است . ذكر زن در قصيده با نامهاي مختلف مانند : عنيزه ، سلمي ، عبله . .. ديده مي شود . غزل مجوني و اباحيگري كه تصويري از دنياي غيراخلاقي آنان مي باشد ، در شعر اكثر شاعران جاهلي ديده مي شود . غزل باديه يا عذري و عفيفانه اندك بود و فقط در شعر بعضي مانند « عنتره » ديده مي شود .
7 – خمر : وصف شراب ، كيفيت آن و تأثيرش بر روان شاعر جاهلي نيز از اغراض شعر جاهلي است .
8 – زهد و حكمت : زهد و حكمت شاعر جاهلي بر اساس تجربه و گذر زمان و نيز معاشرت شاعر با بزرگان مي باشد . عبارت كوتاه و حكيمانه ي شاعراني مانند « زهير » نشان از تأمل و تفكر و تجربيات شاعر در زندگي مي باشد .
نخستين شاعر جاهلي مهلهل است كه در شعر رثاء مهارت و استادي داشته است .
شاعران صعاليك ، شاعراني هستند كه به جوانمردي و شجاعت معروف بوده و غالباً زندگي خود را در كوهها و دره ها با غارت اموال ثروتمندان سپري مي كردند . معروفترين شاعران صعاليك عبارتند از « شنفري » « تأبط شرا » « عمروة بن الورد »
معروفترين زن شاعر « خنساء » كه شهرت او در فن « رثاء » مي باشد. اشعارخنساء در رثاي برادرانش « صخر » و «معاويه »است .
شاعران مكتب مضري آناني بودند كه بيشتر بر امور حسي تأكيد دارند . معروفترين آنها عبارتند از « اوس بن حجر » « نابغه ذبياني » « زهير بن ابي سلمي » « حطيئه » كه اين شاعران را اصحاب « حوليات » نيز ناميده اند .
معلقات :
معلقات اشعاري هستند كه بوسيله ي 7 تن از شاعران جاهلي و به روايتي 10 نفر سروده شده اند . اين اشعار را به خاطر عظمتي فني و ارزش ادبي به ديوار كعبه آويزان مي كردند . به معلقات ، مذهبات ، السبع الطوال و السموط نيز گفته مي شود.گردآورنده اين اشعار « حماد الراويه » مي باشد .
صاحبان معلقات
1 – امرؤالقيس ( 540 – 500 م ) [5]
پدرش حجر كندي ، بر قبيله ي بني اسد در سرزمين نجد حكومت داشته است . امرؤالقيس عمر خود را در خوشگذراني و عياشي و بدمستي و سرودن غزليات عشقبازي گذرانده است . از اين رو از طرف پدرش رانده شده و با بوالهوسان در سير و سياحت و باده نوشي و شكار سرگرم بوده و پس از كشته شدن پدرش به هوش آمده و در صدد خونخواهي و پس گرفتن حكومت از دست رفته ي نياكانش بر آمده و جنگهايي را به راه انداخته ، ولي عاقبت شكست خورده و از دست منذر بن ماء السماء گريخته و به ملك روم ( يوستيانوس ) پناه برده و بعد از مدتي در آنكارا به مرض آبله درگذشته است .
امرؤالقيس از شعراي طبقه ي اول جاهلي و بلكه اول انها به شمار مي رود . امام علي ( ع ) نيز او را برترين شاعر عرب مي داند . [6]
القاب او « الملك الضليل » « ذوالقروح » « شاعر غزل و طبيعت » مي باشد . معلقه ي امرؤالقيس از ديگر معلقات مشهورتراست كه آن را در بحر طويل و در 81 بيت سروده است با اين مطلع
« قفا نبك من ذكري حبيب و منزل بسقط اللوي بين الدخول فحومل »
موضوعات معلقه ي او عبارتند از :
وقوف بر اطلال و گريه بر آثار محبوب ( 8 – 1 )
وصف روز ، دارة جلجل ( 42 – 9 )
وصف شب ، صحرا ، گرگ ، اسب ، شكار ، برق و سيل ( 81 – 43 )
2 – طرفه بن العبد
طرفه پسر عبد پسر سفيان بكري ( 569 - 543م ) نامش عمرو بوده و به واسطه ي بيت شعري كه سروده است لقب طرفه را به وي داده اند . ( طرفه در اصل نام درختي است . )
او در خانواده اي شريف و بزرگوار در بحرين خليج فارس به دنيا آمد . نام مادرش ورده دختر عبدالمسيح بوده است . پدر و جد و دو عمو و دايي طرفه همه شاعر بوده اند . در كودكي پدرش را از دست داده و تحت كفالت عموهايش در آمده و نسبت به او و مادرش ستم و بد رفتاري شده و خود سر و بي مربي و بي سرپرست بار آمده است . از اين رو به بازيگوشي و لا اباليگري و بد مستي گذرانده و از طرف قبيله طرد و دربدر شده است و در جواني به سرودن شعر پرداخته و در اثر هجاي عمروبن هند ، پادشاه حيره در سن كمتر از سي سالگي به امر پادشاه و به دست حاكم ولايت كشته شده است .
طرفه شاعري رئاليسم است و ديدگاه وي درباره ي مرگ و زندگي تصويري از روح نامطمئن و مضطربش مي باشد .
بسياري از ادبا معلقه ي او را بر تمام شعر جاهلي برتري مي دهند چون علاوه بر مزاياي شعري واجد فوايد تاريخي و آرايي درباره ي زندگي است .
معلقه ي طرفه در بحر طويل سروده شده و داراي 104 بيت است با اين مطلع :
« لخوله اطلال ببرقه تهمد تلوح كباقي الوشم في ظاهر اليد »
موضوعات معلقه طرفه عبارتند از :
غزل و وصف خوله ( 10 – 1 )
وصف شتر ( 44 – 11 ) وصف افكار و مذهب زندگي خويش ( 45 تا آخر )
3 – زهير بن ابي سلمي ( 627 – 530 م )
زهير از تيره مزينه از قبيله ي مضر در نجد به دنيا آمده و مادرش غطفاني بوده است . از اين رو به نزد شخصي عاقل و ثروتمند و زمين گير به نام شامه ي شاعر كه دائي پدرش بوده شاگرد وار به فرا گرفتن شعر و حكمت پرداخته و سپس نزد اوس بن حجر ( پيشواي مكتب اوسي ) طريقه ي شعر گفتن او را آموخته و دنبال كرده است .
زهير در عصر جاهليت به عنوان مردي بزرگ و ثروتمند و حكيم شهرت داشته است و عمر خود را در دلسوزي و پند و اندرز و حق گويي و خير خواهي و ديانت گذرانده است و در اشعارش معاني حكمي فراوان است . از اين رو به شاعر حكيم معروف است .
معلقه زهير در 62 بيت و در بحر الطويل سروده شده است با اين مطلع :
أمن ام اوفي دمنه لم تكلم بحو مانه الدراج فالمتثلم
علت سرودن آن پايان يافتن جنگ در بين دو قبيله عبس و ذبيان بوده كه در مدح و سپاس مسببان صلح و ضمناً در دعوت به صفا و سازش و دوستي و ترك جنگ و كشتار سروده است
موضوعات معلقه اش عبارتند از :
وصف منزلگاه و كوچ و سفر ( 15 – 1 ) ، مدح مصلحان ( 25 – 16 ) ، اندرز به صلح و بيان عواقب آن ( 35 – 26 ) .
4- ابوعقيل لبيد بن ربيعه ( 661 – 560 م )
او از اشراف قوم و شجاعان و پهلوانان كارزار بوده و ناتوانان را ياري مي كرده و از واردين و مهمانان به خوبي پذيرايي مي كرده است . او همراه وفد بني عامر به حضور پر نور پيغمبر اسلام مشرف شد و اسلام آورد و سپس قرآن مجيد را حفظ كرد و از سرودن شعر توبه كرد و در زمان خليفه ي دوم به كوفه رفت و در انجا سكونت گزيد و در زمان حكومت معاويه به سال 41 هجري در سن بيش از صد سالگي درگذشت .
قصيده ي معروف او معلقه اش است كه در بحر كامل و در 88 بيت سروده شده است ، با اين مطلع :
عفت الديار محلها فمقامها بمني تأبد غولها فرجامها
مضمون و مفاد قصيده اش ياد منزل محبوب و وصف شتر و لهو و تغزل و كرم خود و فخر به خود و قومش ، به عادت شعراي جاهلي است .
5- عمروبن كلثوم :
او از قبيله تغلب كه پدرش رياست قوم را داشته و مادرش ليلي دختر مهلهل است [7]. شاعر در محيط عزت و رياست پرورش يافته و در سن پانزده سالگي به رياست قوم خود رسيده است و در محاكمه اي كه ميان دو قبيله ي تغلب و بكر با حضور عمروبن هند ، پادشاه حيره انجام يافت ، نماينده ي تغلب و وكيل و مدافع آن بوده و مدافع بكر نيز حارث پسر حلزه شاعر بوده است . چون عمروبن كلثوم به واسطه ي غرور و نخوت و جواني از عقل و سياست حارث شكست خورد و در اثر عدم رعايت مقام و احترام پادشاهي ، ملك حيره را آزرده ساخت ، خود و قومش خشمگين از مجلس بيرون آمدند و بالاخره طوري شد كه ملك حيره را در مجلس بكشت و باعث تشديد عداوت در بين تغلب و پادشاهان مناذره و طرفداران آنان و وخامت اوضاع و حوادث ناگوار براي شاعر شد . قسمتي از معلقه اش در اثناي داوري نظم شده و بقيه بعد از قتل پادشاه حيره سروده شده است . اين معلقه به اندازه اي شهرت داشته است كه افراد قبيله ي بني تغلب كوچك و بزرگ ، آن را از بر كرده و با ترنم و آواز مي خوانده اند .
اين معلقه در بحر وافر و داراي 101 بيت است با اين مطلع :
الاهبي بصحنك فاصبحينا ولا تبقي خمور الا ندرينا
مضمون معلقه ي عمر شامل مفاخره ، وصف شراب و معشوقه و مفاخره و تهديد مي باشد .
6- عنتره بن شداد ( 615 – 525 م )
او از شجاعان بنام و شاعران والامقام جاهليت است مادرش كنيزي حبشي و پدرش از بزرگان بني عبس بوده است . چون مادرش كنيزك بوده است ، پدر او را به فرزندي قبول نكرده و به كارهاي بردگان واداشته تا در جنگي كه با غارتگران درگير شده و دليري و مردانگي از خود نشان داده و آزاد شده است . سپس در جنگهاي زيادي شركت كرده است و در جنگ مشهور داحس و غبراء ، سركرده سپاه و پهلوان ميدان كارزار بوده است .
عنتره به عبله دختر عمويش عشق مي ورزيد . ولي او از شاعر نفرت داشته است . عنتره شخصيتي كم نظير و پاك و كريم و شجاع و دور از هر گونه پستي و دنائتي بوده است .
مشهورترين اشعارش معلقه ي اوست در بحر كامل و 81 بيت با اين مطلع :
هل غادر الشعراء متردم ام هل عرفت الدار بعد توهم
7- حارث بن حلزه :
او يكي از بزرگان قبيله بكر بن وائل است كه در اواخر قرن ششم ميلادي در گذشته است . شهرت شاعر در اثر سرودن اين معلقه است . علت نظم آن موضوع داوري در حضور عمربن هند براي حل اختلاف در بين دو قبيله بكر و تغلب بوده است كه شاعر در دفاع از قوم خويش و رد سخنان و ادعاهاي عمر بن كلثوم سروده شده است .
در اين معلقه ، فن خطابه و فنون جنگي و هنر نمايي و مهارت قابل ملاحظه اي به چشم مي خورد .
معلقه ي حارث در بحر خفيف و داراي 82 بيت است با اين مطلع :
آذنتنا ببينها اسماء رب ثاو يمل منه الثواء
مضمون معلقه ي حارث بن حلزه عبارت است از : وقوف بر ديار محبوب و وصف شتر و تشبيه آن به شتر مرغ ( 14 – 1 )، دفاع از حقوق قوم و ابطال دروغها و ستمهاي قبيله تغلب ( 20 – 15 ) ، بي مبالاتي شاعر و قومش از سخن چينان ( 31 – 21 ) ، مفاخر بكريان ( 39 – 32 ) .
عصر اسلامي :
اين عصر با حضور اسلام ( 622م ) آغاز مي شود و تا زمان به قدرت رسيدن معاويه ( 40 هجري ) ادامه مي يابد . در اين دوره با استقرار نظام اسلامي ، بيشتر همتها مصروف آموختن و تفسير قرآن و جمع آوري حديث گرديد و عنايت به شعر با توجه به مضامين آن كه عموماً در اسلام مورد قبول و پذيرش نبود كم شد و به جاي آن ضرورت نشر و تبليغ دين جديد رونقي چشمگير به خطابه بخشيد . پيامبر اكرم ( ص ) و امام علي ( ع ) مشهورترين خطيبان اين عصر مي باشند .
كعب بن زهير ، حسان بن ثابت ، ابوذويب هذلي و خنساء نيز مشهورترين شاعران اين عصرند كه به دليل درك عصر جاهلي و اسلامي مخضرم خوانده مي شوند .
كعب بن زهير ، پس از ظهور اسلام به هجو پيامبر گرامي ( ص ) و دشمني با اسلام پرداخت و از سوي پيامبر مورد تهديد قرار گرفت و سرانجام توبه كرد و قصيده ي مشهور « بانت سعاد » را سرود و پيامبر او را بخشيد .
حسان بن ثابت نيز شاعر رسول الله و اهل مدينه بود . در جاهليت امراي شام را مدح مي كرد . سپس به دنبال هجرت رسول اكرم ( ص ) با قوم خود اسلام آورد . رسول اكرم درباره ي او فرموده است « شعر حسان از زخم تير بر تن كافران كاري تر است» . شعر او پس از اسلام نيز فخامت دوره ي جاهلي را از دست نداد و با عناصر اسلامي در آميخت و شعر متعهد اسلامي را به وجود آورد .
انگيزه هاي خطابه در اين عصر به دليل ضرورت و احساس نياز و زوال شعر گسترش يافت . همچنين كتابت به دليل نياز به تدوين قرآن ، اداره ي جامعه و ارتباط با ديگر ملتها توسعه يافت .
اغراض شعر اسلامي شامل : دعوت به مبادي و اصول ديني ، هجو دشمنان ، رثاي شهداء و افتخار به پيروزي در مقابل دشمنان مي باشد .
معاني شعر اسلامي عميق ، دقيق ، سرشار از عاطفه ديني ، روشني و سادگي در معاني و افكار و خيال ، خودداري از غزل مجوني و هجو ركيك بود .
اسلوب شعر اسلامي : اجتناب از الفاظ غريب و مبتذل ، رواني و زيبايي سبك ، اقتباس از قرآن كريم و احاديث نبوي .
عصر اموي :
سرآغاز اين دوره با به قدرت رسيدن معاويه در سال 40 هجري مي باشد و به سال 132 هجري يعني همزمان با روي كار آمدن اولين خليفه ي عباسي پايان مي يابد .
عصر اموي را به دلايلي مي توان عصر بازگشت ارزشهاي جاهلي به ممالك اسلامي نام نهاد . فاسد بودن حاكمان ، عصبيت آنها ، افتخار به اصل و نسب و قبيله از ويژگيهاي بارز اين دوره مي باشد .
شعر عربي كه در عصر جاهلي تنها در خدمت قبيله بود در آغاز ظهور اسلام به خدمت دعوت دين جديد و نشر مبادي و اصول آن همت گماشت و در حقيقت به عنوان اسلحه اي در راستاي مبارزه با دشمنان اسلام محسوب مي شد . اما شعر دوره اموي ، بازگشت به مضمونها و ارزشهاي جاهلي است . اگر چه شعر از لحاظ معاني ، خيال ، عاطفه و اسلوب تغييرات چشمگيري داشت اما شاعر اموي همچنان به دوره ي جاهلي نظر داشته و ايستادن بر اطلال و دمن ، خود از بارزترين نمونه و دليل بازگشت جاهلانه است . نقش شاعران در امور سياسي اين دوره قابل اهميت است . رشد شعر سياسي و استقلال غزل ، تصويري آشكار از اوضاع سياسي و اجتماعي را به نمايش مي گذارد . شعر سياسي اين دوره كه حاصل كشمكش هاي داخلي احزاب و گروههاي مختلف بر سر خلافت مي باشد در بيشتر موارد براي اثبات و تأييد افكار و انديشه هاي اين گروهها به كار گرفته مي شد .
رشد شگرف شعر سياسي ، استقلال غزل ، اشعار نقائض ، تكوين فقه ، تفسير ، نحوه رسوخ زبان عربي در ديگر ممالك از دستاوردهاي ادبي اين دوره است .
نابغه جعدي – جميل بن معمر ( معروف به جميل بثينه [8]) – ليلي الا خيليه – عمر ابي ربيعه – وليد بن يزيد – ذوالرمه – اخطل – فرزدق – جرير – كميت بن زيد اسدي ، مشهورترين شعراي اين دوره مي باشند .
اقسام شعر در عصر اموي :
1 – شعر ديني : فرزدق ، كميت
2 – شعر سياسي : جرير ، اخطل ، فرزدق ، كميت
3 – غزل مجوني : عوامل اصلي گسترش آن اباحيگري و فساد اجتماعي محسوب مي باشد و اشعار عمر ابي ربيعه ، احوص ، وليد بن يزيد در اين قالب شعري سروده شده است .
4 – غزل عذري : فقر و محروميت از مهمترين دليلهاي رشد آن مي باشد . اشعار قيس بن ملوح ، جميل بن معمر ، ليلي الاخيليه در اين قالب شعري سروده شده است .
5 – اراجيز : ذوالرمه ، روبه
اسلوب ذوالرمه ميل به الفاظ غريب و اصطلاحات كهن عصر جاهلي مي باشد .
نقايض : اشعاري است كه شاعر با قصيده خود معاني قصيده ي دشمن را نقض مي كند و فخر دشمن را به هجو بر مي گرداند و فخر واقعي را به خود نسبت مي دهد . اصحاب نقائض، جرير ، اخطل و فرزدق مي باشند . ارزش نقائض از نظر سياسي نمايانگر اختلافها و كشمكشهاي احزاب سياسي بر سر خلافت مي باشد . از نظر اجتماعي ، تصويرگر جامعه اي است كه هنوز ارزشهاي جاهلي در آن حاكم است . از نظر ادبي نيز برخوردار از ارزشهاي لغوي و نيز حفظ زبان عربي مي باشد .
شاعران معروف عصر اموي :
1- اخطل ( 710 – 640 هجري )
او مشهورترين مداح بني اميه است . اسلوب وي در مدح ، همان اسلوب شاعران جاهلي است . قصايد را با تغزل آغاز مي كند و سپس به ذكر صفات ممدوح يا صفات قوم او گريز مي زند . مدايح او بيشتر در نشر دعوت بني اميه و بيان فضايل و توجيه اعمال آنهاست . وي آنان را سزاوارترين خلق به خلافت مي داند .
هجا در نزد اخطل غالباً بعد از مدح يا بعد از يك مقدمه تغزلي يا فخري آغاز مي شود و مخالف خود را به بخل و مكر محكوم مي كند . هجا ي اخطل بيشتر از آنكه تهاجمي باشد تدافعي است و در عين حال گزنده و درد آور . اخطل در وصف شراب از سبك مكتب اوسي ( مضري ) جاهلي كه بيشتر به وصف حسي تأكيد دارد نظر مي كند . شعر اخطل در تكسب به شعر نابغه شبيه است . اخطل به شاعر هجو ، فخر و شراب شهرت دارد .
2 – جرير ( 114 – 30 هجري )
شهرت جرير در هجا مي باشد . هجاي او دردآور و تلخ است و مانند ديگر شاعران هم عصرش از اسلوب شاعران جاهلي پيروي مي كرد . وي در هجا مفاخر خويش را به رخ حريف مي كشاند و از فخر به عنوان اهرمي براي تحقير استفاده مي كرد . مارون عبود معتقد است كه جرير بهتر از هر كس مي دانست چگونه مزبله ها را بكاود و آنچه نهان است پيش چشمان آورد و به توصيفشان پردازد .
3 – فرزدق ( 114 – 21 هجري )
فرزدق نيز همانند ديگر رقيبانش در موضوعات مختلف ادبي قدرت شعريش را بخصوص در هجا و فخر بروز مي داد . وي هجا را با فخر مي آميزد . يعني در قصائد هجوي خود ميدان وسيعي براي فخرو وخود ستايي مي گشايد . حتي هجوهايش را گاه با فخر آغاز مي كند و همواره از بالا بر خصم خود حمله مي كند . از اين رو گفته اند كه فرزدق چون هجو كند اعتلا جويد .
4 – عمر بن ابي ربيعه ( 93 – 23 هجري )
وي از شاعران غزلسراي بزرگ عرب است كه تنها براي زنان شعر مي سرود و ستايشگر پاكباز زيبايي بود . او از ميان شاعران گذشته مانند امروالقيس است و از جهت رقت كلام ، مي توان نزار قباني شاعر معاصر را با او همانند دانست .
استقلال شعر غزل از اشعار مجوني او شكل گرفت . زيرا وي تمام قصيده را مستقلاً به غزل اختصاص مي داد .
5 – كميت بن زيد اسدي ( 126 – 61 هجري )
او شاعر ، خطيب ، نسب شناس و از مشهورترين شاعران شيعه مي باشد . قصايد وي درباره ي اهل بيت به « هاشميات » معروف است .
منابع و مأخذ :
1- قرآن كريم
2 - نهج البلاغه ، حكمت 455 ، ترجمه محمد دشتي
3 - اسكندري ، احمد ، عناني ، مصطفي ، تاريخ ادبيات عرب ، ترجمه رادمنش ، سيد محمد ، ص 125 +
4 - ترجاني زاده ، احمد ، شرح معلقات سبع ، انتشارات سروش ، ص 15
5 - ذكاوتي قراگزلو ، عليرضا ، ترجمه العصر الجاهلي ، انتشارات امير كبير ، ص 13
6- الفا خوري ، حنا ، تاريخ ادبيات عربي ، ترجمه ي آيتي ، عبدالمحمد ، انتشارات توس ، ص 37
7- محلاتي شيرازي ، صدرالدين ، مقدماتي بر تاريخ ادبيات عرب ص 33
8 - نظام تهراني ، نادر – واعظ ، سعيد – نصوص من النثر و الشعر منذ صدر الا سلام حتي سقوط بغداد – ص 22
1 – ذكاوتي قراگزلو ، عليرضا ، ترجمه العصر الجاهلي ، انتشارات امير كبير ، ص 13
2 – محلاتي شيرازي ، صدرالدين ، مقدماتي بر تاريخ عرب ص 33
3 – سوره يوسف ، آيه 2
4 – الفا خوري ، حنا ، تاريخ ادبيات عربي ، ترجمه ي آيتي ، عبدالمحمد ، انتشارات توس ، ص 37
1- ترجاني زاده ، احمد ، شرح معلقات سبع ، انتشارات سروش ، ص 15
2 – نهج البلاغه ، حكمت 455 ، ترجمه محمد دشتي
1- اسكندري ، احمد ، عناني ، مصطفي ، تاريخ ادبيات عرب ، ترجمه رادمنش ، سيد محمد ، ص 125 +
1 – نظام تهراني ، نادر – واعظ ، سعيد – نصوص من النثر و الشعر منذ صدر الا سلام حتي سقوط بغداد – ص 22